بهارجووونم بهارجووونم ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 5 روز سن داره
نگار جووونمنگار جووونم، تا این لحظه: 9 سال و 5 ماه و 23 روز سن داره
یاسمین جونمیاسمین جونم، تا این لحظه: 7 سال و 8 ماه و 27 روز سن داره

بهار زندگی من

4040

تبعیض تاااا چه حدددد

والا خدا بده شانس ..یعنی داغونم آقا داغووووون من تر و خشکشون میکنم .نق و نوقشون برا منه ها ولی نگار به حسام میگه عزیزم.ولی من فقط ماما هستم ...عزیزمی برا من توکار نیی .حتی بابا هم.نمیگه میگه عزیزم ....با چه آب و تابی هم اخیرنم سر کار میاد خونه دخترا استقبالش میرن و بوسه بارون میشه جناب پدر و هالی به هولی..منم نقش کوزتو دارم ...هیییییی خدااا  
6 خرداد 1395

بهار مسی

والا ژن فوتبال مورثیه تو خانواده ما ...از حسام که عشششق فوتباله و هنوزم دنبال می‌کنه و بابابزرگاشون و دایی و .... .. اینم پدیده فوتبال خونواده ما   جیگرتوووووو فوتبالیست کوچولوی خونه.. ...
5 خرداد 1395

مرباخانم

مربای مامان  امیدونی که چقد دوست دارم؟میدونی قندی؟میدونی مربای مامانی ؟میدونی اولین باریه که موهاتو بستم ک چقدددد قند تو دلم اب شد؟میدونی نفسی؟  ...
5 خرداد 1395

چی بگم والا!!

یک ...دووووو....پَرررررررر و پرش از پله شاه نشین یا حتی مبل ...به طرف زمین  این شاهکار جدید نگاره..بماند هربار که پر.میگه چشماشو میبنده و خودشم میدونه الان با این پرش دردش میگیره ها ولی بازم میپره و کلیییی هم کیف میکنه ...و بماند وقتی میخوره زمین اول میگه آخ بعد پا میشه و شیرین کاریشو ادامه میده. پ.ن :هیش رقمه حریف نمیشم این بازیو از سرش بیرون کنم .خدایا خودت هدایتش کن  پ ن2: اعصابم خورده بهار دوروزه خونه مامانم مونده و میگه خونه نمیاد الان تلفنی داشت میگفت نگارم رو بفرس اینجا .اینجا خیلی داره خوش میگزره. پ ن3:کاش منم مادرجون داشتم پناهنده میشدم اونجا ...
24 فروردين 1395