بهارجووونم بهارجووونم ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 30 روز سن داره
نگار جووونمنگار جووونم، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 17 روز سن داره
یاسمین جونمیاسمین جونم، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

بهار زندگی من

4040

نولدت مبارم خانومم

سلللللام بهار جونم .انقدر جشن تولدت خوش گذشت .شما هم که رسما راه افتادی و همش راه میرفتی انگار نمیتونستی یه جا بشینی از بس ذوق زده بودی. نینای نینای میکردی . دس دسی میکردی خلاصه انقدر نمک داشتی که نمیدونی... قربونت برم که انقدر مجلس گردون خوبی بودییییی ایشالا تولد صدسالگیت گلم .چند تا از عکسای بهار جونو ببینید     ...
24 بهمن 1392

دختر ماه بهمن خوش اومدی

پروردگار بزرگ در یکی از زیباترین لحظات خلقت بی پایان خود تو "بهار " را آفرید.   خالق مهربان من ، تو را در سبزترین روز خدا ، خلق کرد !   از روح پاک و زیبای خداوندی خود در تو دمید   ............خالق زیباییها  ، تو را در نخستین باران جهان آفرید!   با تولد تو باران عشق بود که به باریدن گرفت !   قبل از تو هیچ کجای زمین معطر نبود!   رویای درختان ، تهی از بهار بود !   قبل از تو ، باغ خشک بود و پنجره ها خاموش   گریه و لبخند نبود!   فراق و پیوند نبود   نه دل می تپید و نه نسیمی می وزید !...
24 بهمن 1392

تولدت مبارک بهارم

امشب در سر شوری دارم امشب در دل نوری دارم باز امشب در اوج آسمانم باشد رازی با ستارگانم امشب یک سر شوق و شورم از این عالم گویی دورم از شادی پر گیرم که رسم به فلک سرود هستی خوانم در بر حور و ملک در آسمانها غوغا فکنم سبو بریزم ساغر شکنم امشب یک سر شوق و شورم از این عالم گویی دورم با ماه و پروین سخنی گویم وز روی مه خود اثری جویم جان یابم زین شب ها می کاهم از غم ها ماه و زهره را به طرب آرم از خود بی خبرم ز شعف دارم نغمه ای بر لب ها امشب یک سر شوق و شورم از این عالم گویی دورم دخملک نازم نمیدونم چی بگم باورورم نمیشه یه سال شد از وقتی که اومدی .... یک بهار یک تابستان یک باییز و یک زمستان را دیدی .دخترم...
24 بهمن 1392

بهار در زمستان

سلام بهار جونم خدا رو شکر امسال چندین بار شاهد بارش رحمت الهی بودیم .الانم هوا ابریه انگار اسمون شک داره که بباره یا نه.......ولی در کل امسال بارندگی توی شهر کویری ما بد نبوده .خدا رو شکر ..... قیافه بهار تو روزای برفی دیدنی میشه  اخه یه بارونی مخصوص روزای برفی داره که وقتی میبوشه شبیه ادم برفی ها میشه روز برفی به همه خووووووش آرزو می کنم غم های دلت برن زیر برفای زمستونی  و دلت سفید و همیشه بدون غم بمونه . . .   ...
24 بهمن 1392

منم یه روز.....

  فرشته قشنگم: ممنونم که اومدی ودخترم شدی!مونس وهمدمم شدی!ممنونم که قبول کردی تا من مادرت باشم! از خدا بخواه که بتونیم مادر ودختر خوبی برای هم باشیم! منم یه روزی از بهشت اومدم و شدم دختر مامانم! اما یه وقتا اذیتش کردم وعطر بهشت از وجودم رفت! یه روزی چشمام مثل تو برق میزد،دهنم مثل تو بوی بهشت میداد ودستام گرمیه دستای تو رو داشت...درست مثل همه ی بچه ها! همه اینا بخاطر گوهر پاکی وراستی بود که تو وجود همه بچه هاست،اما...بعضی آدما وقتی بزرگ میشن یادشون میره که یه روزی فرشته بودن! خداکنه یادشون بیاد که یه روزی فرشته بودن ودوباره تلاش کنن که فرشته بشن! خداکنه تو هیچ وقت یادت نره! خداکنه تو دختر بهتری برای من باشی ...
24 بهمن 1392

فقط سه روز دیگه

شکوفه سیب من: از امروز فقط 3 روز فرصت داریم تا ازچند ماهگی هات لذت ببریم! وااااااااای....که چقدر دلم برای چند ماهگی هات تنگ خواهد شد...عزیزکم! پس بهتره قدر لحظه لحظه هامونو بدونیم مامانی!  
24 بهمن 1392