پوشک گیری
یه مدت بود تا گل دخترو میخواستم به قول خودش می بی (مای بیبی) کنم با خون و خون ریزی همراه بود از من و باباش اصرار برای پوشک شدن و از بهار انکار برای بسته شدن ...از هر نوع مارک و شکل و قیافه ای تو پوشکا استفاده کردیم نتیجه ای حاصل نشد و بهار واقعا هم ما رو عذاب میداد و هم خودش عذاب میکشید .....تا اینکه با مشاور صحبت کردم و ایشون گفتن خب پوشکش نکن تا بچه به لجبازی نیفته ...و بهترین سن برای پوشک گیری از ۱۸ناهگیه چون بچه ها بیشتر از پدر و مادر فرمان میبرن و لجبازیشون کمتره ...ما هم گفتیم مرگ یه بار شیونم یه بارو دیگه مصمم شدیم بهار رو پوشک نکنیم خیلی اولش سخت بود چون بهار اصلا مفهوم جیش رو نمیدونست ...هفته ی اول فقط به این اختصاص دادیم تا حالیش کنیم جیش اصلا چیه .....هفته ی دوم در نا امیدی وقتی بهار خودشو خیس میکرد به ما خبر میداد ....به دستور خانم مشاور ما فقط با ارامش و تشویق با بهار برخورد کردیم هر بار که تو دسشویی جیش میکرد حالا از ژله گرفته تا لواشک به استقبال بهار میرفتیم به قول معروف هندونه زیر بغلش میذاشتم تا بازم به ما خبر بده جیش داره .....خلاصه بهار بعد از ۱۶روز خودش دیگه به ما میگه و حتی یه ذره هم خودشو نجس نمیکنه و الان دیگه کاملا پوشکو کنار گذاشتیم اویل بیرون که میرفتیم پوشکش نیکردیم اما حالا بیرونم که میریم بهار بازه و خودش به ما خبر میده که کی جیش داره ....اینو نوشتم تا به مامانایی که بچه هاشون هم سن بها هست بگم پوشک گیری رو زودتر انجام بدید ..درسته سخته ولی ارزششو داره .بهار وقتی دسشویی میره بعدش چنان به افتخار خودش دست میزنه و خوشحال میشه که واقعا منم خستگی این دوره ی سخت از تنم بیرون میره ......