شیرین زبونی یاسمین
دلم نیومد این خاطره رو ننویسم
یاسمین ک ماشالا دیگه حرف زدنش تکمیله و قشنگ منظورشو میرسونه ک هیچ. دروغم میگه تازگیا🙄
میگید چطور؟
عصری توی رارهرو دیدم داره با خودکار ب پاهاش و سنگای کف راهرو میکشه هبچی نگفتم ببینم کی دست از کارش بر میده. دیدم ن داره خط خطی میکنه همه جا رو گفتم بهش یاسمین چکار داری میکنی... سریع خودکارشو قایم کررد زیر پاشو گف: عه، هیشار (هیچکار)
و بلافاصله گفت کو؟ نیی
دفتر! (منظورش از خودکار بود ) دفتر نیس
و من نیم ساعت غش رفتم از دست شیرین زبونیش
2. تازگیا کلمه نکن یاد گرفته و با اب و تاب تا دست بهش میزنی میگه اخخخخخ نکون عهههه
3:بهش میگیم اسمت چیه؟ میگ أگار (نگار)
4:تا 4 بلده میشماره ب پنج ک میرسه خنده شیطنتی میزنه میگ اپو شد یعنی تموم شد. سقف شمارش بچم تا 4
یاسمین ک ماشالا دیگه حرف زدنش تکمیله و قشنگ منظورشو میرسونه ک هیچ. دروغم میگه تازگیا🙄
میگید چطور؟
عصری توی رارهرو دیدم داره با خودکار ب پاهاش و سنگای کف راهرو میکشه هبچی نگفتم ببینم کی دست از کارش بر میده. دیدم ن داره خط خطی میکنه همه جا رو گفتم بهش یاسمین چکار داری میکنی... سریع خودکارشو قایم کررد زیر پاشو گف: عه، هیشار (هیچکار)
و بلافاصله گفت کو؟ نیی
دفتر! (منظورش از خودکار بود ) دفتر نیس
و من نیم ساعت غش رفتم از دست شیرین زبونیش
2. تازگیا کلمه نکن یاد گرفته و با اب و تاب تا دست بهش میزنی میگه اخخخخخ نکون عهههه
3:بهش میگیم اسمت چیه؟ میگ أگار (نگار)
4:تا 4 بلده میشماره ب پنج ک میرسه خنده شیطنتی میزنه میگ اپو شد یعنی تموم شد. سقف شمارش بچم تا 4
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی