عزیزم بهارم
عشق مامان ..عزیز سه ساله ی مامان ...چه تند میگزره زمان ..سه سال پیش اینجور روزی له له میزدیم برا اوندنت برا حس کردنت....اخ چه سریع گزشتاااا...بزرگ شدی رشد کردی خانم شدی ..مونسم شدی ...خواهر مهربون شدی ....میبینی مامانم ...الهی فدات شم که انقد درکت بالاس و انقد عاشق نگاری کمتر بجه ای دیدم که به بچه ی کوچیک تر خودش انقد احساس وظیفه کنه و دوستش داشته باشه .فردا
قرار بود تولد دوتاییتون بگیریم ولی چون مامان حون و بابا جون رفتن سفر قرار شد یا
شنبه یا یک شنبه بگیرم ..
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی