برنامه اموزشی مامان و بابا
داشتم به بهار صلوات فرستادنو یاد میدادم ووووای که چه بامزه صلوات میفرسته و میگه ...هم علی ممد و ممد خخخخخخ با کلی تحریف
بعد از اینکه بنده ذوق مرگ شدم از خوشحالی بلافاصله شمارش اعداد تا پنج رو تو برنامه اموزشیم لحاظ کردم بعدش صدای حیوانات ......خلاصه فک کنم فشار زیادی به بچم اومد اخه....
شب داشت روی مبل به صورت خودجوش میگفت :یک ..دو...سه...ممد....
فک کنم بچم تحت اون شرایط اموزشی من هنگ کرد و فک میکنه ممد عدده
و یا اینکه شب در حالی که از خستگی داشت ولو میشد پرسیدم مامان گاوه چی میگه؟؟سگه چی میگه و ......و بچم با حوصله نسبتا خوب جوابمو داد
در حدی که بابای خونه هم مشعوف از استعداد دختری خواست ازش دوباره بپرسه که اینبار در جواب ما که پرسیدیم سگه چی میگه گفت؛لا لال لا لا
و من و همسری متوجه شدیم بچمون بسیار خوابش میاد
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی