بدون عنوان
نکار جونی که نه ماهه شد ...به شدت بلا شدی
هنوز سینه میری ..خیلی حرفه ای و سریع .در یک چشم به هم زدن کل خونه رو میگردی تازگیا از چیزی میخوای اویز بشی .دست میگیری به پله و نیم خیز میشی ولی بلند نمیشی هموز .دستاتو که میگیرم تند تند قدم ورمیداری و جیغ میدی .دست میزنی ...وای چه ناز وقتی دست میزنی باهاش صدا هم میدی و جیغ میزنی ....وای چه جیغایی میدی .خخخخخح
بهار لپتو میکشه و میگه تپل من ....تو هم موهاشو میکشی و بعدش میفتید توی جون هم و جیغ مدید و غش غش میخندید ..با دیدن این کارتون قند تو دلم اب میشه ...اخه جبران همه ی تنهایی های خودم رو تو دوران بچگیم با دیدن شماها میبینم ..شماها تمام سرمایه ی منید.سرمایه های ارزشمند زندگی من و بابایی
طفلک وقتی حسام میاد تو خونه دوتاییتون انقد جیغ میدید و دست میزنید .بابا میمونه کدومتونو اول تحویل بگیره تا اون یکی ناراحت نشه .خخخخخحح