حاجیه بهار یه دنده
حاج خانوم نماز روزه ها قبول....التماس دعا
ای وای حاج خانوم ...مهر میخوری؟؟؟گشنه ای؟؟؟ مامانت غذات نداده؟؟؟؟؟؟؟نکن بچه جان نکن ...به زبون خوش نکن
خب مهر خوردی ازت گرفتم گفتم بچه جان به زبون خوش نخور ..حاج خانوم با این فهم و کمالات مهر میخوره/نچ نچ نچ نچ
حاج خانوم ماتم نگیر ..... خدا ازم نگذره که تو رو ماتم زده کردم ...خب بچه جان جنبه داشته باش
پ ن : هرگز به بچتون چیزی ندید که وقتی میگیرید جنگ جهانی به پا بشه..از ما گفتن....بعــــــــــــله
پ ن2:جیغ همچنان کشیده میشود گوش ها در حال کر شدن است.... اقا تسلیم نه مشکل نداره بهشون بدید برای حفظ ارامش و اعصابتونم که شده یه جاهایی کوتاه بیاید چرا عاقل کند کاری که باز ارد پشیمانی...ملاحظه کنید چه با اشتاق و حریصی داره میخوره خودم کردم دیگه حقمه .....
بعد در طی یه حرت استراژتیک این مهر غیب شدو بهار هنوز گیجه این مهر یهو کجا رفت.........