چی بگم از دست این وروجک!!!
در چند قدمی خونه مامانم اینا یه پارک کوچولویی هست که عصرها معمولا بهار میره پارک و بازی میکنه ............ساعت 4 امروز یهو دیدیم صدایی از بهار نمیاد همه بسیج شدیم برای پیدا کردنش تا اینکه دیدیم در خونه مامانم اینا بازه ......همگی ریختیم تو کوچه تا ببنیم کجا رفته ؟ از اونجایی که داداشم ده دقیقه قبلش رفته بود مغازه ایشون در خونه رو نبستیده بودن و این راه فراری شده بود برای وروجک خونه ی ما .بعد ازاینکه ریخیتیم تو کوچه ناگهان با یه دختر پابرهنه که پای سرسره ایستاذه مواجه شدیم و متوجه شدیم اون دختربچه بچه ی فراری خودمونه که خودش مستقل شده و دیگه تنهایی میره پارک.......
پ ن : از این به بعد همه ی تدابیر لازم برای امنیت در ورودی خونه اجرا میشود تا ورجوجکایی مثل بهار سرخود ورود و خروج نکنن
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی