من و بهار
این روزا من و بهار مثل دو تا خانوم میشینیم پیش هم لاک میزنیم ..رژ میزنیم ..با هم گاهی نی نای نای میکنیم...دست میزنیم الکی هر هر میخندیم ...وقتی حسام میاد دوتایی به استقبالش میریم... میشینیم و اب میوه میخوریم و با زبون گاهی خارجکی گتاهی ایرونی گپ میزنیم .الکی به هم تلفن میکینیم ووووووووو کلی سرگرمی دیگه...
و من هرچی خدا رو شکر کنم بایت دخترم که مونس منه کم گفتم ....خدایا شکرت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی