بهارجووونم بهارجووونم ، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 16 روز سن داره
نگار جووونمنگار جووونم، تا این لحظه: 9 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره
یاسمین جونمیاسمین جونم، تا این لحظه: 7 سال و 9 ماه و 7 روز سن داره

بهار زندگی من

4040

ماجراهای نگار

نگار طلا که دیگه خیلی قشنگ. راه میری .هنوز گاهی وسطش میخوری زمین ولی دیگه ماهر شدی .امروز تو پارک خودت راه میرفتی. نمیزاشتی اصلا نزدیکت بشم... عزیزم و أب و کیه به دامنه ی لغاتت اضافه شده ..تا صدای ایفون میشنوی چه توی فیلم باشه چه خونه هی میگی کیه و اشک میریزی تا ایفون بدم دستت و دکمشو بزنی...عاشق تلفن و اایفونی...و البته عاشق خواااابببب تا گمت میکنم میبینم رفتی تو اتاق رو تخت ما و خواب رفتی ...الهی فدات شم که از حالا مستقلی و بدون اینکه اذیتم کنی خودت میری بخوابی ...در کل بچه ی خیلی ارومی هستی اصلا بهونه گیری نداری و خیلی دوس داشتنی هسی .عاشقتم عزیزمممم ...
30 دی 1394

عکسای اتلیه94/2/26

 واقعا تعجب کردم وقتی دیدم عکسای اتلیتونوو تو وبتون نزاشتم ..با کلی تاخیررررر الان گزاشتم.این عکسا مال اردیبهشت ماهه .وقتی نگار تازه 6 ماهه شده بود .واسه تولد بهار نوبت اتلیه گرفتم یادم باشه اونا رو وقتی تحویل گرفتم تو وبتون بزارم..بازم شرمنده عشقولام از تاخیر عکساتون. ...
27 دی 1394

بهار خارجکی

تا الان که انقد درگر نگار بودم اصلا با بهار اموزشی هیچی کار نمیکردم..اخیرا که نگار بزذگتر شده انچنان دیگه وقت گیر نیس .منم فرصتو استفاده کردمو با بهار انگلیسی دارم کار میکنم یه برنامه اموزش حیوانات ریختم رو تبللتش خودش میبینه و لغاتو حفظ میکنه انقدددددد عاشق زبانههههه.شعر و چندتا سوره های قران خواستم باهاش کار کنم زیاد تمایل نشون ندادکه عاشق انگلیسیه..الان 20 تا حیوونو یاد گرفته قشنگ تلفظاشم رعایت میکنه ..فدای خارجکی حرف زدنت شم مادر ...ههههههه هر 10 تا لغتی که یادمیگره یه هدیه براش میخرم تا تشویق بشه دیروز با بیستمین لغتی که یاد گرفت براش یه. لباس گرفتم و کلی ذوقید...  
29 آذر 1394

این روزای ما

نگار طلا راه افتادنت مبارککک مامانم مث همیشه که تکیه به جیزی میکردی و دور میومدی پایین کنار مبل داشتی راه میرفتی بعد یهو از مبل جدا شدی و تا وسط قالی اومدی ..انقد جالب بود خیلی خودت ذوق داری و هول میشی تند تند قدم برمیداری وسطش میخوری زمین...وقتی راه میری انقد جیغ میکشی و کیف میکنی .هههههه ایشالا تنت سالمو دلت خوش عشقم ... الان ماما ,بوبا,در(عاشق بیرون رفتنی ) ,بد ,اه,کیه,الو ....دیگه فعلا یادم نیس ههههه اینارو میگی الهی قربون خرف زدنات شم یعنی هلاک دررفتنیا میشینی گریه میکنی و چه گریه ای دل ادم کباب میشه ها ..واقعا این روزا هوا سرد شده وقتی بیرون میریم خیلی باید گرمت بگیرم و تو هم اصلا دوس نداری و مرتب کلاهتو در میاری شیطون ... تولد...
29 آذر 1394

مادربودن...

وقتی تو خونه راه میری و اهنگ باب اسفنجی با خودت زمزمه میکنی یعنی مادر شدی... وقتی ناخنات شده بوم نقاشی و هرکدوم یه رنگن و به شعاع 5 متر!!!روی پاهاته یعنی مادر شدی وقتی میای صبحونه ی فسقلات بدی و تا ظهر خودت هنوز وقت نکردی صبحونه بخوری یعنی مادر شدی... وقتی خونت هیش وقت تمیز ومرتب نیست و همش پخش و پلاس یعنی مادر شدی وقتی ....وقتی مث این لحظه که دوتاشون نیستن دلت تنگ خرابکاری هاشون میشه و بیتابشونی یعنی مادر شدی خدایا هیچ زنی از نعمت مادربودن دریغ نکن ...  
20 آبان 1394